زان پل سارتر و گوستاو فلوبر

وقتی اگزیستانسیالیسم به دیدار رئالیسم می‌رود: سفری در اندیشه‌های سارتر و دنیای “مادام بوواری”

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چطور یک رمان مربوط به قرن نوزدهم می‌تواند با فلسفه‌ای که بر آزادی و مسئولیت فردی در قرن بیستم تاکید دارد، پیوند بخورد؟ در این مقاله، ما سفری جذاب را آغاز می‌کنیم تا نگاهی عمیق به اندیشه‌های ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست مشهور، و رمان جاودانه‌ی گوستاو فلوبر، “مادام بوواری”، بیندازیم. با ما همراه باشید تا ببینیم چگونه مفاهیم کلیدی اگزیستانسیالیسم سارتر می‌توانند زوایای جدیدی از داستان اِما بواری را برایمان روشن کنند.

سارتر و دغدغه‌ی انسان: یگانگی در دل پوچی

ژان پل سارتر، همانطور که در کتاب مهمش “نقد خرد دیالکتیکی” به آن می‌پردازد، همواره دغدغه‌ی شناخت انسان را داشته است. او بر “یگانگی” هر فرد تاکید می‌کند و معتقد است که انسان موجودی آزاد و انتخاب‌گر است، نه یک مهره‌ی از پیش تعیین شده در ساختارهای اجتماعی. یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه‌ی او، احساس پوچی و بیهودگی وجود است. به باور سارتر، ما بدون هیچ دلیل منطقی به این دنیا پرتاب شده‌ایم و این بیهودگی در تمام جنبه‌های زندگی‌مان ریشه دوانده است؛ حسی که شاید بتوان رگه‌هایی از آن را در نارضایتی عمیق اِما بواری از زندگی‌اش نیز جستجو کرد.

تقدم وجود بر ماهیت: اِما، سازنده‌ی سرنوشت یا قربانی آن؟

یکی از مهم‌ترین اصول اگزیستانسیالیسم، ایده‌ی “تقدم وجود بر ماهیت” است. این یعنی ما ابتدا به دنیا می‌آییم و سپس با انتخاب‌ها و اعمالمان، ماهیت خود را می‌سازیم. سارتر هرگونه تعریف از پیش تعیین شده برای انسان را رد می‌کند و بر قدرت انتخاب و آزادی او تاکید دارد. آیا اِما بواری نیز در نهایت با انتخاب‌هایش سرنوشت خود را رقم زد؟ یا او قربانی انتظارات و رؤیاهای رمانتیکی بود که از کودکی در ذهنش شکل گرفته بود؟ این سوالی است که با در نظر گرفتن این اصل اگزیستانسیالیستی، می‌تواند ابعاد تازه‌ای پیدا کند.

ترس از آگاهی و مسئولیت: بار سنگین انتخاب

سارتر در کتاب “هستی و نیستی” به مفهوم ترس در ارتباط با آگاهی می‌پردازد. او معتقد است که ترس ما نه از یک شیء خاص، بلکه از خودآگاهی‌مان نسبت به “آنچه هنوز نیستیم” نشأت می‌گیرد؛ زیرا ما همواره در حال انتخاب و ساختن خود هستیم. پس از این کتاب، سارتر مسئولیت را مقدم بر آگاهی می‌داند. این مسئولیت سنگین در قبال انتخاب‌هایمان، می‌تواند ترس و اضطراب را به همراه داشته باشد. آیا اِما بواری از این مسئولیت گریزان بود؟ آیا تلاش او برای یافتن خوشبختی در خارج از زندگی‌اش، نوعی فرار از این بار سنگین نبود؟

اصالت در برابر خودفریبی: اِما، زنی اصیل یا غرق در توهم؟

اصالت، نقطه‌ی مقابل خودفریبی است. انسان اصیل کسی است که به باورها و آرمان‌های خود وفادار است و بر اساس آن‌ها عمل می‌کند. در مقابل، فرد خودفریب زندگی و گفتارش بازتاب خواسته‌های دیگران است. آیا اِما بواری در پی یافتن اصالت در زندگی‌اش بود؟ یا او در دام خودفریبی گرفتار شده بود و به دنبال خوشبختی در روابط و تجملاتی بود که هیچ‌گاه نمی‌توانستند رضایت واقعی را برایش به ارمغان بیاورند؟ سارتر معتقد است حتی در سخت‌ترین شرایط نیز انسان حق انتخاب دارد و نمی‌تواند برای سلب مسئولیت از خود بهانه بیاورد.

از خود بیگانگی: اِما، غریبه‌ای در زندگی خود

مفهوم از خود بیگانگی نیز در آثار سارتر جایگاه ویژه‌ای دارد. در “هستی و نیستی”، او به روابط انسانی و تلاش برای اثبات خودآگاهی از طریق دیگری می‌پردازد که می‌تواند منجر به بیگانگی شود. در “نقد خرد دیالکتیکی”، سارتر کمبود را عامل از خود بیگانگی می‌داند. آیا اِما بواری نیز از زندگی ساده‌ی خود و همسرش بیگانه شده بود؟ آیا جستجوی او برای یک زندگی رؤیایی، نشانه‌ای از این از خود بیگانگی نبود؟ این بیگانگی در نهایت او را به سوی نابودی کشاند.

“مادام بواری” و پژواک اگزیستانسیالیسم

اگرچه فلوبر در دوره‌ای می‌زیست که اگزیستانسیالیسم به عنوان یک مکتب فلسفی هنوز شکل نگرفته بود، اما رمان “مادام بواری” به طرز شگفت‌انگیزی با بسیاری از مفاهیم این فلسفه همخوانی دارد. نارضایتی اِما از زندگی، جستجوی بیهوده‌ی او برای معنا و خوشبختی در عشق‌های زودگذر و تجملات، و در نهایت، احساس پوچی و بیهودگی که او را به خودکشی می‌کشاند، همگی می‌توانند از دریچه‌ی اگزیستانسیالیسم سارتر مورد بررسی قرار گیرند.

استفاده‌ی فلوبر از سبک گفتمان غیرمستقیم آزاد نیز به خواننده اجازه می‌دهد تا بدون قضاوت مستقیم نویسنده، با افکار و احساسات اِما همراه شود و خود در مورد انتخاب‌های او قضاوت کند؛ رویکردی که با تاکید سارتر بر مسئولیت فردی در قبال انتخاب‌هایش همسو به نظر می‌رسد.

دعوتی به تفکر

آیا اِما بواری قربانی رؤیاهایش بود یا مسئول انتخاب‌هایش؟ آیا جستجوی او برای خوشبختی، تلاشی برای یافتن اصالت بود که در مسیر اشتباهی قرار گرفت؟ به نظر شما، رمان “مادام بواری” چه درس‌هایی درباره‌ی آزادی، مسئولیت و معنای زندگی به ما می‌آموزد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *