اراده آزاد رابرت ساپولسکی

تا به حال فکر کرده‌اید که آیا واقعاً در انتخاب‌هایتان آزادید؟ یا هر تصمیمی که می‌گیرید، از قهوه‌ی صبحانه‌تان تا مسیر زندگی‌تان، از قبل توسط زنجیره‌ای بی‌پایان از اتفاقات، ژن‌ها و شرایط محیطی تعیین شده است؟ این پرسش اساسی، همان نبرد دیرینه‌ی جبر و اراده آزاد است که ذهن بزرگانی چون رابرت ساپولسکی و دانیل دنت را به خود مشغول کرده.

در این مقاله از باروباه، به عمق این بحث جذاب و پیچیده سفر می‌کنیم. می‌بینیم که چرا عصب‌شناسی برجسته، اراده آزاد را یک توهم می‌داند و فیلسوفان چگونه در مقابل او ایستاده‌اند. آماده‌اید تا با یکی از اساسی‌ترین سوالات هستی انسان روبرو شوید؟


میدان نبرد: دو اندیشمند، دو دیدگاه

در یک سوی این میدان، رابرت ساپولسکی، عصب‌شناس نامدار دانشگاه استنفورد و نویسنده‌ی کتاب پر سروصدای “محتوم: علم زندگی بدون اختیار” (Determined: Life without Free Will)، با تمام قوا ایستاده است. او قاطعانه می‌گوید: “اراده‌ی آزاد، در دنیای واقعی و به هیچ معنای معناداری، وجود ندارد.”

ساپولسکی معتقد است که رفتار ما نتیجه‌ی یک زنجیره‌ی بی‌پایان و از پیش تعیین‌شده از عوامل بیولوژیکی، ژنتیکی، هورمونی، تربیتی، فرهنگی و تجربیات گذشته است. او می‌گوید: “نورون‌های شما… مقدر شده‌اند به روش خاصی شلیک شوند…” یعنی ما صرفاً ماشین‌های زیستی هستیم که اعمالمان توسط عللی خارج از کنترل ما دیکته می‌شود.

در سوی دیگر، دانیل دنت، فیلسوف برجسته و دانشمند شناختی، پرچمدار دیدگاه سازگارگرایی (Compatibilism) است. سازگارگرایان بر این باورند که اراده آزاد و جبرگرایی می‌توانند با هم سازگار باشند. به عبارت دیگر، حتی اگر رفتار ما توسط علل پیشین تعیین شده باشد، باز هم ما می‌توانیم دارای “عاملیت” (Agency) باشیم و به دلیل تصمیم‌گیری منطقی و خوداندیشی، مسئول اخلاقی اعمالمان باشیم. دنت معتقد است که اکثر فیلسوفان (حدود ۶۰ درصد) نیز با این دیدگاه موافق‌اند.


جبرگرایی و اراده آزاد: تعاریف کلیدی

پیش از ادامه، بیایید با چند مفهوم کلیدی آشنا شویم:

  • جبرگرایی (Determinism): باور به اینکه تمام وقایع، از جمله افکار و رفتارهای انسانی، توسط علل پیشین تعیین شده‌اند و هیچ چیز بدون علت رخ نمی‌دهد.
  • اراده آزاد (Free Will): ایده‌ی اینکه انسان‌ها در تصمیم‌گیری‌های خود آزاد هستند و می‌توانند مستقل از علل خارجی، انتخاب‌های خود را انجام دهند.
  • سازگارگرایی (Compatibilism): دیدگاهی که می‌گوید اراده آزاد و جبرگرایی می‌توانند همزیستی داشته باشند.
  • ناسازگارگرایی (Incompatibilism): دیدگاهی که معتقد است اراده آزاد و جبرگرایی ناسازگارند و نمی‌توانند همزمان درست باشند (ساپولسکی در این دسته قرار می‌گیرد).

استدلال‌های ساپولسکی: از شلیک نورون‌ها تا غلبه‌ی جبر

ساپولسکی برای اثبات دیدگاه رادیکال خود، به شواهد متعددی از علوم مختلف متکی است:

  1. علوم اعصاب: او به تحقیقاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهند فعالیت مغزی مرتبط با تصمیم‌گیری، چند ثانیه پیش از آگاهی فرد از تصمیم آغاز می‌شود. از نظر ساپولسکی، این یعنی تصمیم واقعی در سطح ناخودآگاه گرفته شده و آگاهی ما صرفاً درک متأخر از فرآیندی از پیش تعیین شده است. (هرچند منتقدان می‌گویند این تحقیقات ممکن است دچار سوء تفسیر شده باشند.)
  2. ژنتیک و زیست‌شناسی: نقش ژن‌ها، هورمون‌ها و ساختار مغزی را در شکل‌گیری شخصیت و گرایش‌های رفتاری ما بی‌نهایت مهم می‌داند.
  3. تربیت و محیط: تجربیات دوران کودکی و شرایط فرهنگی و اجتماعی، به قدری بر سیم‌کشی مغز و رفتارهای آینده‌ی ما اثرگذارند که جایی برای انتخاب آزاد باقی نمی‌گذارند.
  4. نظریه آشوب و پیچیدگی ظاهرشونده: او می‌گوید حتی اگر تغییرات کوچک (اثر پروانه‌ای) بتوانند به نتایج بزرگ منجر شوند، این عدم پیش‌بینی به معنای اراده آزاد نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی فوق‌العاده سیستم‌های زیستی است. رفتارهای پیچیده‌ی ما، تنها پیچیدگی‌های ظاهرشونده از تعاملات ساده‌ی نورون‌ها هستند.

نتیجه‌گیری ساپولسکی این است که چون رفتار ما به این شکل تعیین می‌شود، کسی از نظر اخلاقی مسئول کاری که انجام می‌دهد، نیست. این دیدگاه پیامدهای عمیقی برای سیستم عدالت کیفری دارد؛ او پیشنهاد می‌کند به جای مجازات تنبیهی، بر پیشگیری و اصلاح رفتار تمرکز کنیم.


منتقدان سازگارگرا: وقتی اراده آزاد، معنای دیگری پیدا می‌کند!

اما فلاسفه سازگارگرا، به ویژه دانیل دنت، نقدهای جدی به دیدگاه ساپولسکی وارد می‌کنند:

  1. “مغالطه پهلوان پنبه‌ای”: منتقدان معتقدند ساپولسکی تعریفی افراطی و غیرمعمول از اراده آزاد ارائه می‌دهد؛ تعریفی که حتی مدافعان سنتی اراده آزاد هم آن را قبول ندارند. او اراده آزاد را به معنای “استقلال کامل از تمام متغیرهای زیست‌شناختی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی” تعریف می‌کند، سپس به راحتی آن را رد می‌کند. این همان مغالطه “پهلوان پنبه” است که در آن، استدلال طرف مقابل به صورت تحریف شده و ضعیف ارائه می‌شود.
  2. نادیده گرفتن بحث‌های فلسفی: مسئله اراده آزاد فقط یک سوال علمی نیست، بلکه یک سوال متافیزیکی (ماهیت واقعیت) و هنجاری (ارتباط با مسئولیت اخلاقی) است که فلاسفه قرن‌ها درگیر آن بوده‌اند. ساپولسکی بدون تعامل کافی با این بحث‌های ظریف، به نتیجه‌گیری‌های رادیکال می‌رسد.
  3. تفسیر شواهد علمی: تحقیقات علوم اعصاب که ساپولسکی به آن‌ها استناد می‌کند، ممکن است دچار سوء تفسیر شده باشند. پیش‌بینی‌پذیری محدود رفتار (مثلاً دقت حدود ۶۰ درصد) لزوماً اراده آزاد آگاهانه را رد نمی‌کند؛ این می‌تواند فقط نشان‌دهنده‌ی تمایلات کلی، عادت‌ها یا ویژگی‌های شخصیتی باشد، نه نبود کامل کنترل آگاهانه.
  4. عاملیت در یک جهان جبری: سازگارگرایان می‌گویند حتی اگر رفتار ما توسط عوامل پیشین “مقدر” شده باشد، مادامی که عمل “از شما ناشی شود” (یعنی منعکس‌کننده‌ی دلایل و نیت‌های شما باشد)، شما همچنان دارای اختیار هستید. مثال معروف این است: اگر در اتاقی زندانی باشید، اما خودتان تصمیم بگیرید در آن بمانید چون دوست دارید، آیا این انتخابی آزاد نیست؟ سازگارگرایان می‌گویند ناتوانی در نجات کودکی به دلیل “نبود اراده” برای اهمیت دادن (نقص درونی مرتبط با دلایل فرد)، با ناتوانی به دلیل “بسته بودن در” (نقص بیرونی) تفاوت دارد و دومی اساس مسئولیت اخلاقی است.

پیامدهای بحث: مسئولیت اخلاقی، عدالت و همدلی

این بحث، پیامدهای عمیقی برای درک ما از مسئولیت اخلاقی، سیستم‌های عدالت کیفری و نحوه برخورد با جرم و مجازات دارد.

  • اگر اراده آزاد وجود نداشته باشد، آیا مجازات معنایی دارد؟ ساپولسکی معتقد است تمرکز باید بر پیشگیری و اصلاح رفتار باشد.
  • اما سازگارگرایان می‌گویند حفظ مفهوم مسئولیت اخلاقی برای انسجام اجتماعی و رشد شخصی حیاتی است. آن‌ها معتقدند توانایی “عاملیت” و پاسخگو بودن برای اعمالمان، بخش جدایی‌ناپذیری از انسان بودن است.

در نهایت، این گفتگو، یک گفت‌وگوی پیچیده و چندوجهی است که نیازمند تعامل میان رشته‌های مختلف، از جمله فلسفه، علوم اعصاب و روانشناسی است. مهم این است که با دیدگاهی انتقادی به این مبحث پرداخته و از برداشت‌های ساده‌انگارانه پرهیز کنیم.


این بحث پیچیده، همچنان ادامه دارد و شاید هیچ پاسخ قاطع و واحدی برای آن وجود نداشته باشد. شما چه فکر می‌کنید؟ آیا ما واقعاً در انتخاب‌هایمان آزادیم، یا تنها در مسیری از پیش تعیین شده گام برمی‌داریم؟ دیدگاهتان را با ما و دیگر مخاطبان باروباه به اشتراک بگذارید!

واژه‌نامه کلیدی:

  • اختیار: مترادف اراده آزاد.
  • اراده آزاد آگاهانه (Conscious Free Will): ایده‌ای که ساپولسکی و برخی تحقیقات علوم اعصاب آن را رد می‌کنند.
  • جبر علّی (Causal Determinism): نوعی از جبرگرایی که بیان می‌کند تمام وقایع به دلیل علل قبلی رخ می‌دهند.
  • عمل (Agency) / واجد عمل بودن (Having Agency): توانایی فرد برای انتخاب و تأثیرگذاری.
  • مقدر (Determined) / مقدرشده (Determined): از پیش تعیین شده توسط علل قبلی.
  • متافیزیک (Metaphysics): شاخه‌ای از فلسفه که به ماهیت واقعیت می‌پردازد.
  • هنجاری (Normative): مربوط به استانداردها و ارزش‌ها.
  • مسئولیت اخلاقی (Moral Responsibility): پاسخگو بودن فرد برای اعمال خود.
  • شلیک نورون‌ها (Neurons Firing): فعالیت الکتریکی سلول‌های عصبی.
  • شرطی‌سازی شناختی و فرهنگی (Cognitive and Cultural Conditioning): تأثیر فرآیندهای یادگیری و محیط بر رفتار.
  • ریسک استقرایی (Inductive Risk): هزینه‌ی خطاهای احتمالی در استدلال علمی.
  • پهلوان پنبه‌ای (Straw Man): مغالطه تحریف استدلال طرف مقابل.
  • تقدیرگرایی (Fatalism): باوری که می‌گوید وقایع، صرف‌نظر از اعمال فرد، از پیش تعیین شده‌اند.
  • جبر مکانیکی لاپلاسی (Laplacian Mechanical Determinism): ایده پیش‌بینی‌پذیری کامل جهان با آگاهی از وضعیت ذرات.
  • مکانیک کوانتوم (Quantum Mechanics): نظریه‌ای فیزیکی شامل عناصر عدم قطعیت.
  • پیچیدگی ظاهرشونده (Emergent Complexity): رفتارهای پیچیده ناشی از اجزای ساده.
  • ایرنت پراپرتی (Emergent Property): ویژگی جدید سیستم‌های پیچیده.
  • نگرش‌های واکنشی (Reactive Attitudes): واکنش‌های عاطفی و اجتماعی به اعمال دیگران.

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *